پرسش مهم در رابطه با این خبر و بسته تشویقی وام ازدواج؛ دلیل اختصاص این وام تشویقی، صرفا برای دهه شصتیهای روستایی و عشایری این است که چرا این مشوق برای دهه شصتیهای شهری، در نظر گرفته نشده؟ آیا وضعیت مادی و اشتغال جوانان زود به پیری رسیده دهه شصتی شهری، نسبت به هم سنهای روستایی و عشایریشان، بهتر است و نیازی به چنین مشوقهای اضافه بر سازمان ندارند؟ یا نه، مسئله مهم این است که اغلب دهه شصتیهای شهری، تحت هیچ شرایط موجود اقتصادی، حاضر به ازدواج نیستند، زیرا جدای از اینکه اغلب بیکارند و توان بازپرداخت اقساط مختلف را ندارند، میدانند که اداره یک خانواده در شهر با استانداردهای خاصی که دارد، تا چه حد گران و گاهی حتی ناممکن است. از سوی دیگر، زیر پوست سخنان خانم معاون، یک نکته مهم پنهان است؛ معمولا روستائیان و عشایر، علاوه بر اینکه در سنین پائین ازدواج میکنند-و تعداد دهه شصتیهای مجرد در میان آنان کمتراست- به دلایل مختلف فرهنگی و عرفی هم، تمایل زیادی به داشتن فرزند دارند. اما جوانان شهری، به هر دههای که تعلق داشته باشند، اگر امکان ازدواج برایشان میسر شود، اغلب به داشتن فرزند یا تمایل ندارند، یا به یک فرزند، آنهم چندین سال پس از ازدواج، اکتفا میکنند.
دکترعلیرضا شریفی یزدی مشاور و روانشناس اجتماعی، این مسئله و عواقب آنرا در گفتوگو با «فراز» بررسی کرده است.
پیش از صحبت در این مورد، من ابتدا لازم میدانم به این نکته مهم اشاره کنم که برخی از مسئولین، از جمله خانم معاون رئیسجمهور به ازدواج در سنین پائین اعتقاد دارند و صحبتهایی هم در این زمینه کردند که البته با واکنش افراد در سطوح مختلف جامعه مواجه شد؛ هر نوع و هر میزان بسته تشویقی برای ازدواج در جوامع روستایی و عشایری و نیز در مناطق محروم کشور، در نهایت منجر به کودکهمسری شده است؛ با ازدواج این کودکان، وامی که به آنان تعلق میگیرد، به دست خودشان نمیرسد و والدین این وامها را دریافت میکنند. به همین دلیل است که ما اخیرا با آمار دردناکی مواجه شدیم؛ مطابق آمار مرکز آمار ایران، در سال گذشته ۳۱ هزار و ۳۷۹ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله ازدواج کردهاند. از این تعداد 791 نفر، مادر شدهاند! و این مصداق بارز کودکآزاری است و متاسفانه در این مورد ما با خلاء قانونی مواجه هستیم. چنین ازدواجهایی، مشکلات جسمی-بهداشتی و درمانی- و روانی برای این کودکان مادرشده دارد و در آینده مشکلات فراوانی هم از نظر طلاقهای مختلف حقوقی، عاطفی، اقتصادی و سکوت و روابط موازی را بهوجود خواهد آورد.
در واقع آیا به همین دلیل است که بستههای تشویقی ازدواج به سمت دهه شصتیهای روستایی وعشایری متمرکز شده، تا شائبه تشویق به کودکهمسری را به وجود نیاورد؟
با توجه به شرایط موجود اقتصادی، کشورما به دلیل کاهش ازدواج و موالید، در حال حرکت سریع بهسوی پیری است، دولت سیزدهم حداقل متوجه این مشکل و عواقب اقتصادی این مسئله هست. گرچه این مشکل عواقب اجتماعی و روانی خاصی هم در پی خواهد اشت. هیچکدام از دولتهای ما، بهویژه از دولت نهم به بعد هیچ پروتکل مشخصی در مورد حل این مشکل نداشتهاند، طرح تمرکز بستههای تشویق-وام ازدواج- برای ازدواج در دولت یازدهم و دوازهم برای مناطق عشایری و روستایی هم مطرح شد. اما در آن زمان، تاکیدی بر سن مزدوجین وجود نداشت، و همین امر موجب افزایش ازدواجهای زودرس و کودکهمسری شده. این بستههای تشویقی سنگین، که در ظاهر ممکن است ترغیب کننده باشد، اما متاسفانه به دلیل عدم استفاده از تجربه و تخصص جامعهشناسان و روانشناسان خانواده و اجتماعی و جمعیتشناس در تدوین این طرحها، منابع مالی را در جهت نادرست، با نیت خوب اما با روش غلط هدر میدهند و در این مورد باید به دولت هشدار داد که در طول 4 یا 8 سالی که بر سر کار است، از اجرای چنین طرحهای احساساتی که بر مبنای مطالعات علمی نیستند، خودداری کند.
چرا این معاونت بهطور خاص دهه شصتیهای روستایی و عشایری را هدف گرفته است؟
متاسفانه بر اساس آمارهای موجود، بسیاری ازمتولدان دهه شصت، به تجرد قطعی رسیدهاند، تجرد قطعی به این معناست که فرد ناخواسته و بدون انتخاب خودش، نتوانسته ازدواج کند؛ یعنی شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به گونهای بوده که وی امکان ازدواج نداشته است. این مشکل بیشتر در میان دختران دهه شصتی خودش را نشان میدهد و جامعه ما در سالهای آینده یقینا با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. اغلب این مجردان قطعی، در دهههای آینده خواهران و برادران بزرگ و والدین خود را بهطور طبیعی از دست خواهند داد. خودشان هم که همسر و فرزندی ندارند؛ پس منظومه عاطفی این افراد بهشدت کوچک میشود. این افراد تحت چنین شرایطی با مشکلات عدیده اقتصادی، روحی و روانی مواجه خواهند شد. در شرایط فعلی هم مجردان مطلق ما، مانند هر انسانی نیازهای عاطفی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود وچون امکان ازدواج ندارند، سوق پیدا میکنند به سمت روابط نامتعارف؛ روابطی که از نظر حقوقی، قانونی،عرفی و شرعی و آداب و سنن، پذیرفته نیست ولی به دلیل رواج زیاد آن در حال تبدیل شدن به یک خرده فرهنگ پذیرفته شده در جامعه است.
نتیجه شیوع روابط نامتعارف و گسترش این خرده فرهنگ در جامعه ما چیست؟
از آنجا که این خردهفرهنگ در حال رشد کردن است و حداقل برخی از جوانان، در دهههای مختلف در کنار دهه شصتیها، به آن گرایش پیدا کردهاند، آرام آرام فضای ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ما را تغییر میدهد و این یک آسیب برای جامعه ماست که پیشینه قوی فرهنگی در مورد ازدواج و خانواده دارد.
دولت بهجای ارائه طرح بسته اضافه تشویقی-وام ازدواج 100 میلیونی به اضافه وام معمول ازدواج- بهتر است چه روش دیگری را پیش گیرد؟
از نظر منِ جامعهشناس و روانشناس، تاکید بر این طرحهای زودبازده، اصلا نمیتواند مشکلاتی را که در این زمینه وجود دارد حل کند. توصیه من این است که بهجای معاون امور زنان و خانواده، معاونت اقتصادی رئیس جمهور وارد این میدان شود و از این منابع مالی برای کاهش نرخ بیکاری و ایجاد امکان دسترسی دهه شصتیها به یک زندگی مناسب حداقلی و کاهش وابستگی آنها به خانوادهشان. چون بسیاری از دهه شصتیهای ما، مانند هر شهروندی تمایل به ازدواج دارند، اما شغل و درآمد مناسب برای تشکیل خانواده ندارند. بسته تشویقی برای زمانیست که فرد فینفسه خودش علاقهای به ازدواج ندارد و زندگی مجردی را انتخاب کرده. تقریبا بخش اعظم قریب به اتفاق دختران دهه شصتی ما تمایل دارند ازدواج کنند، اما یا خواستگار ندارند، یا خواستگار نامناسب دارند.طبق مطالعات پژوهشکده جامعهشناسی در دانشگاه شهید بهشتی، بیش از 96 درصد پسرهایی که تمایلی به ازدواج ندارند، مشکل اقتصادی دارند، یا شغل ندارند، یا در آمد کافی ندارند یا امکان تشکیل یک زندگی خانوادگی متعارف را ندارند و اگر هم بتوانند ازدواج کنند، به دلیل نداشتن مسکن مناسب، نمیتوانند فرزندی بیاروند. پس، مسئله اصلی دولت و مسئولان ما، نباید صرفا توجه و تشویق به ازدواج باشد؛ مسئولان باید دقت کنند که تولید موالید و تجدید نسل امروز مسئله مهم کشور ماست که وابستگی شدیدی به وضعیت اشتغال و توانایی مالی جوانان دارد. دولت در درجه نخست باید برنامه مدون و کارشناسی شدهای برای نجات اقتصاد کشور از این وضعیت فلاکتبار داشته باشد. رئیس مجلس اشاره کرده که ما دنبال این هستیم که یخچال بازنشستگان ما همیشه پر باشد و احساس خجالت نکنند؛ امیدوارم بتوانند این کار را برای این جوانان رو به سالمندی هم زودتر انجام بدهند. به زعم من اگر شرایط اقتصادی درست شود، بیش از 80 درصد جوانان ما هم ازدواج و هم فرزندآوری میکنند و در نتیجه جلوی بسیاری از آسیبهای دیگر در این زمینه که به آنها اشاره کردم گرفته میشود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟